خیلی دلم برات تنگه
خیلی وقته که دلم لک زده برا نوشتن واسه تو !
واسه روزایی که نامه ام رو آروم می خوندی , بعد یه لبخند کوچیک ,
زیر چشمی نگام می کردی و می گفتی : توهم شاعری ها !
بعد با نامه یه کوچولو می زدی تو صورتم و می گفتی : من دوستت دارم !!!
آخ اون من های اول دوستت دارم هات چقدر قشنگ بود !
یادته وقتی می گفتی من دوستت دارم من خجالت می کشیدم و می گفتم من هم همینطور !
بعدش تو می خندیدی !
شب و روز و همه لحظه هام ,تو بودی و تو هستی ! وقتی اون روزا فکر می کردم ,
که یکی هست که شبا قبل از خواب , یه لحظه , فقط یه لحظه کوتاه ,
به من فکر می کنه و احساس می کنه دوسم داره , کلی ذوق می کردم !
الان دیگه باور کردم که کسی که یه روزایی دوسم داشت ,
الان دیگه بودن و نبودنم واسه اش هیچ فرقی نمی کنه ...
الان دیگه باور کردم کسی که اگه یه روز صدام رو نمی شنید نگران می شد ,
الان هفته ها و ماه ها هم بگذره , حتی بهم فکر هم نمی کنه !
کاش ... بی خیال !!!